پیشگیری یا درمان؟ | ||
|
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 25 صفحه بعد
1.سعی كنید روزها استراحت كنید تا شبها راحت بخوابید! 2.در نزدیكی تخت خوابتان صندلی بگذارید تا اگر از خواب بیدار شدید روی آن نشته و استراحت كنید! 3.ایستادن به راه رفتن، نشستن به ایستادن و خوابیدن به نشستن اولویت دارد! 4.جایی كه میتوانید بنشینید چرا میایستید؟ 5.كار امروز را به فردا موكول كنید و كار فردا را به پس فردا! 6.اگر حس كار كردن به شما دست داد كمی صبر كنید تا این حس از شما بگذرد! 7.از همه دیرتر سر سفره رفته و زودتر بلند شوید تا زحمت چیدن و جمع كردن سفره به شما تحمیل نشود! 8.برای كار همیشه فرصت هست پس از استراحت غافل نشوید! 9.در میهمانیها حتماً با خود بالش ببرید شاید فرصتی برای استراحت بدست آوردید! 10.به خواب نگویید كار دارم به كار بگویید خواب دارم! [ شنبه 29 مهر 1391برچسب:طنز شیرازی,طنز,شیرازی,طنز شیرازی,10 قانون شیرازی برای زندگی بهتر, ] [ 22:29 ] [ Mahtab ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 25 صفحه بعد
فرهاد و هوشنگ هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند. یکروز همینطور که در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرو رفت. هوشنگ فوراً به داخل استخر پرید و خود را در کف استخر به فرهاد رساند و او را از آب بیرون کشید. وقتى دکتر آسایشگاه از این اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصمیم گرفت که او را از آسایشگاه مرخص کند. هوشنگ را صدا زد و به او گفت: من یک خبر خوب و یک خبر بد برایت دارم. خبر خوب این است که مى توانى از آسایشگاه بیرون بروى، زیرا با پریدن در استخر و نجات دادن جان یک بیمار دیگر، قابلیت عقلانى خود را براى واکنش نشان دادن به بحرانها نشان دادى و من به این نتیجه رسیدم که این عمل تو نشانه وجود اراده و تصمیم در توست. و اما خبر بد این که بیمارى که تو از غرق شدن نجاتش دادى بلافاصله بعد از این که از استخر بیرون آمد خود را با کمر بند حولة حمامش دار زده است و متاسفانه وقتى که ما خبر شدیم او مرده بود. هوشنگ که به دقت به صحبتهاى دکتر گوش مى کرد گفت: او خودش را دار نزد. من آویزونش کردم تا خشک بشه... [ شنبه 29 مهر 1391برچسب:داستان کوتاه طنز,داستان کوتاه,طنز,داستان طنز,داستان کوتاه طنز, ] [ 22:26 ] [ Mahtab ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 25 صفحه بعد |
|